در فوتبال ایران، مربیانی که در اکثر مواقع با ناکامی روبهرو میشوند، نه تنها از دایره توجهات خارج نمیشوند، بلکه همچنان در بالاترین سطح فوتبال کشور مطرح میمانند. این وضعیت نه تنها به مربیان داخلی محدود است، بلکه در مورد برخی مربیان خارجی نیز صدق میکند. اما چه عواملی باعث میشود که مربیان با آمار ضعیف همچنان در لیگ برتر فعالیت داشته باشند؟
یکی از جنبههای جالب در فوتبال ایران، تکرار شکستهای مربیان و حضور مستمر آنها در تیمهای مختلف است. در واقع، در حالی که این مربیان با آمار ضعیف خود در تیمهای مختلف نتایج ناامیدکنندهای کسب کردهاند، همچنان جایگاهشان در لیگ برتر یا دسته اول فوتبال ایران محفوظ است. این وضعیت یک پارادوکس بهوجود میآورد که چرا یک مربی با کارنامهای که از آنچه در دسترس است، حاکی از شکستهای فراوان است، همچنان در سطح اول فوتبال کشور ادامه به کار میدهد.
یکی از بارزترین نمونهها در این زمینه، سیدمهدی رحمتی است. مربی که در اولین گامهای مربیگریاش با تیم هوادار نتوانست از قعر جدول جدا شود و حالا به تیم شمسآذر قزوین منتقل شده تا این تیم را از منطقه سقوط نجات دهد. با این حال، آمار عملکردی رحمتی در مربیگری بهگونهای است که تردیدهایی را نسبت به موفقیت او در شمسآذر ایجاد میکند.
رحمتی در طول ۱۱۰ بازی که بهعنوان سرمربی تجربه کرده، تنها ۲۸ برد، ۳۸ مساوی و ۴۴ باخت داشته و میانگین امتیازگیری او ۰.۹ امتیاز در هر بازی است. آمار نشاندهنده این است که موفقیتهای این مربی در تیمهای قبلیاش بهخصوص در لیگ برتر، کمتر از ناکامیهای او بوده است. اما باوجود این شکستها، همچنان او بهعنوان مربی در سطح اول فوتبال ایران فعالیت میکند.
چند عامل میتواند توضیحدهنده این وضعیت باشد:
در فوتبال ایران، فرهنگ خاصی وجود دارد که در آن مربیان بهویژه مربیان داخلی، پس از تجربه شکستهای متوالی، همچنان بهعنوان گزینههای معتبر در نظر گرفته میشوند. این فرهنگ ناشی از چندین سال حضور مربیان تکراری است که نتایج ضعیفی در تیمهای مختلف گرفتهاند، اما هیچگاه از دایره انتخابها خارج نشدهاند. در واقع، مدیران تیمها به جای تغییرات اساسی و جستجوی مربیان جدید، از همان افراد درگیر در ناکامیها استفاده میکنند. این وضعیت حتی در تیمهای بزرگی مانند پرسپولیس و استقلال نیز دیده میشود.
یکی دیگر از دلایل ادامه حضور مربیان ناکام، کمبود مربیان با کیفیت در فوتبال ایران است. بسیاری از تیمها در تلاشاند تا مربیانی را انتخاب کنند که سابقه و تجربه مربیگری در سطح لیگ برتر را داشته باشند. به همین دلیل، مربیانی که حتی نتایج ضعیفی در گذشته بهدست آوردهاند، همچنان بهعنوان گزینههای اصلی برای هدایت تیمها محسوب میشوند. در این میان، فدراسیون و باشگاهها بهدنبال گزینههای خارجی نیز هستند، اما باز هم تعداد محدود و ناکافی مربیان خارجی که بتوانند در لیگ ایران تأثیرگذار باشند، موجب میشود که مربیان داخلی حتی با سوابق ضعیفتر، فرصتهای زیادی برای فعالیت داشته باشند.
یک عامل مهم دیگر در این زمینه، مشکلات ساختاری در فوتبال ایران است. این مشکلات شامل ضعف در برنامهریزی بلندمدت، کمبود زیرساختها، ضعف در مدیریت منابع انسانی، و ناتوانی در اجرای سیستمهای پیشرفته مدیریتی است که باعث میشود فوتبال ایران نتواند از مربیان ناکام درس بگیرد و به دنبال تغییرات اساسی در سیاستهای خود برآید.
در برخی مواقع، مربیان ناکام بهدلیل فشارهای اجتماعی و روانی نیز در فوتبال ایران باقی میمانند. هواداران تیمها از مربیان انتظارات بالایی دارند و به راحتی به تغییرات مربیگری اعتراض میکنند. بنابراین، بسیاری از مدیران باشگاهها ترجیح میدهند که به جای تغییر مربی، به او فرصتهای بیشتری دهند تا شاید شرایط بهتر شود، حتی اگر این تغییرات واقعاً به سود تیم نباشد.
در نهایت، فوتبال ایران بهنوعی به مکانی تبدیل شده است که در آن مربیان ناکام، بهطور مستمر بر صدر اخبار میآیند و فرصتهای جدیدی برای هدایت تیمها بهدست میآورند. این وضعیت به دلیل تداوم سیستم ناکارآمد و فرهنگ عدم تغییر و بهروزرسانی در فوتبال ایران است. با ادامه این روند، به نظر میرسد که وضعیت مربیان ناکام در فوتبال ایران همچنان تداوم خواهد داشت، مگر آنکه اصلاحات اساسی در ساختار مدیریتی و فلسفه مربیگری در کشور بهوجود آید.
بهطور کلی، به نظر میرسد که مربیان ناکام همچنان برندهاند، زیرا این وضعیت برای آنها به یک روال عادی تبدیل شده است و در شرایطی که سایر مربیان و تیمها به دنبال برقراری ثبات و موفقیت هستند، مربیان شکستخورده همچنان بر روی نیمکتها باقی خواهند ماند.
تمام حقوق برای پایگاه خبری کویر نیوز محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
کویرنیوز