تحلیل از سرویس فرهنگ و اندیشه کویرنیوز
چندی پیش، به مناسبت رونمایی از مجسمه شاپور و والِریانوس در میدان انقلاب اسلامی، نگاهی دوباره به روایت ایرانیترین پیروزی جهان باستان انداختیم؛
داستانی که در آن، پادشاهی پیر از تبار ساسانی، امپراتور مقتدر روم را با شکوهی بینظیر به اسارت درمیآورد.
این بار روایت را نه از افسانهها، بلکه از دل مستندترین منبع تاریخی غربی میخوانیم:
تاریخ ایران کمبریج (Cambridge History of Iran).
مجموعهی هفتجلدی «تاریخ ایران کمبریج» از آثار مرجع دانشگاه کمبریج است؛ متنی پژوهشی و چندلایه که به همت احسان یش، بیوار، فرای، آیلرز، لانگ، گارسویان، زیمال و دیگر ایرانشناسان برجسته تدوین شد.
جلد سوم این اثر با عنوان از سلوکیان تا فروپاشی ساسانیان به عصر درخشان پادشاهیهای ایرانی، از اشکانی تا پایان ساسانی، اختصاص دارد و از منابع بنیادین برای شناخت سیاست، دین، هنر و علم در این دوران بهشمار میرود.
ترجمهی معتبر این مجموعه، کار زندهیاد حسن انوشه است که از سال ۱۳۷۰ توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شد و اکنون چاپ نهم آن با بیش از هزار صفحه در اختیار علاقهمندان تاریخ قرار دارد.
در روایت مورخان کمبریج، شاپور یکم — فرزند اردشیر بابکان — دومین شاهنشاه ساسانی، چهرهای است که ایران را از مرزهای سند تا کاپادوکیه و قفقاز گسترد.
کتیبهاش بر کعبه زرتشت در نقشرستم، نقشهای سنگی از عظمت این دوران است؛
از شرق تا ترکستان چین و از غرب تا قلب آسیاى صغیر، سایه اقتدار ایران گسترده بود.
او در جوانی فرمانده سپاهی شد که اعتماد و ایمانش را از پدر به ارث برده بود.
در لشکرکشیهای ۲۵۳ و ۲۵۶ میلادی، شاپور نخست رومیان را در باربالیسوس شکست داد و سپس شهرهای سوریه و انطاکیه را فتح کرد. هزاران اسیر و صنعتگر رومی به ایران آورده شدند و شهر تازهای به دست آنان شکل گرفت:
وِهاَنتیوخشاپور — که بعدها به «گُندیشاپور» شهرت یافت و بعدها مرکز دانش و طب ایرانی شد.
در ۲۶۰ میلادی، هنگامیکه والریانوس، امپراتور تازهی روم برای بازپسگیری شهرهای از دسترفته به خاور تاخت، در نزدیکی الرُها (ادسا) در محاصرهی سپاه ایران گرفتار شد.
مورخان کمبریج این واقعه را چنین مینویسند:
«شاپور سوار بر اسب ایستاده و امپراتور رومی در برابر او زانو زده است؛ تصویری که در سنگنگارههای بیشاپور و نقشرستم جاودانه شد.»
این پیروزی نهتنها غرور ایرانیان را زنده کرد بلکه اقتدار رومیان را برای دههها فروکاست.
با این حال، روایت کمبریج تأکید میکند که با وجود این افتخار بزرگ، نبردهای مرزی ایران و روم هرگز خاموش نشدند.
به روایت کمبریج، اسارت والریانوس همزمان بود با کهنسالی شاه. شاید از همینرو، شاپور پس از جنگ، بیش از توسعهطلبی نظامی، به اصلاح عمرانی و فرهنگی پرداخت:
در همین دوران بود که تصویر والریانوس اسیر بر دیوارههای سنگی ثبت شد، اما بر خلاف سنت روم، نه در سکهها و نشانها؛ نمادی از تفاوت نگاه شاهنشاهی ایران و امپراتوری روم به مفهوم «پیروزی».
کتیبه شاپور فهرستی از شاهزادگان و فرمانروایان محلی را ذکر میکند:
بر پایه تحلیل کمبریج، امپراتوری ساسانی در اوج خود ساختاری شبهفدرالی و همپیوند میان شاهزادگان محلی ایرانی داشت که وفادار به تخت تیسفون بودند.
پیروزی شاپور در ارمنستان نیز تأثیر دینی پررنگی داشت. کتیبهی موبد بزرگ، کرتیر، از کوشش برای ریشهکن کردن آیینهای بیگانه و گسترش زرتشتیگری خالص در سراسر امپراتوری سخن میگوید.
از همین منظر، دانشنامه کمبریج نبرد شاپور را «پیششرط گسترش ایدئولوژی مذهبی ایران در قفقاز» توصیف میکند.
تاریخ کمبریج، شاپور یکم را نهتنها پادشاهی جنگاور، بلکه سیاستمداری هوشمند با نگاهی فرهنگی توصیف میکند.
او در واپسین سالهای عمر، جنگ را به تاریخ و تمدن واگذاشت و پایههای یکی از طولانیترین دورههای اقتدار ایران باستان را نهاد.
از نقش برجستههای سنگی تا شهر گندیشاپور، آثار این دوران هنوز پیام یک تمدن را تکرار میکنند:
وقتی خرد و قدرت در کنار هم قرار گیرند، حتی امپراتوریهای بزرگ نیز زانو خواهند زد.
بیشتر بخوانید: دو تمدن، یک میراث: هنر سفال مینایی در چین و ایران/ دعوت چینیها به اصفهان
تمام حقوق برای پایگاه خبری کویر نیوز محفوظ می باشد کپی برداری از مطالب با ذکر منبع بلامانع می باشد.
کویرنیوز