پروژه‌های عمرانی؛ قصه ناتمام سال‌های طولانی

طرح‌های عمرانی در ایران، بیش از یک دهه است که درگیر چرخه‌ای فرسایشی شده‌اند؛ روندی که نه‌تنها زمان اتمام پروژه‌ها را به شکل چشمگیری افزایش داده، بلکه هر سال سهم بیشتری از این طرح‌ها به آینده‌ای نامعلوم موکول می‌شوند. در این میان، پرسش اصلی این است که چرا پروژ‌ه‌های جدید در چنین شرایطی تعریف می‌شوند؟


چرخه طولانی و ناکارآمدی پروژه‌های عمرانی

بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، در یک دهه گذشته به طور متوسط تنها ۱۷ درصد از پروژه‌های عمرانی کشور در سال پایان برنامه به اتمام رسیده‌اند؛ به عبارتی، سالانه ۸۳ درصد این طرح‌ها به سال‌های بعد منتقل شده‌اند.

روند افزایشی طول عمر این پروژه‌ها در سال‌های اخیر، نشان از چالش‌های جدی در مدیریت آنان دارد. طبق آمار، متوسط زمان مورد نیاز برای تکمیل این طرح‌ها از حدود ۷ سال در سال ۱۳۹۳، به ۱۷ سال در لایحه بودجه سال ۱۴۰۴ رسیده است. همچنین، زمان مورد نیاز برای پایان طرح‌ها در ده سال اخیر روندی صعودی داشته که از ۳.۸ سال در سال ۱۳۹۳ به حدود ۹ سال در سال ۱۴۰۴ افزایش یافته است. این مسئله نه‌تنها منابع مالی کشور را مستهلک می‌کند، بلکه ظرفیت‌های محلی و نیروی کار بومی را نیز فرسوده می‌سازد.


چرا روند طولانی شدن پروژه‌های عمرانی ادامه دارد؟

کارشناسان معتقدند که عوامل متعددی در این فرایند نقش دارند، از جمله:

  • تورم و ناپایداری اقتصادی: تغییرات قیمتی و فشارهای اقتصادی، روند اختصاص بودجه را کند می‌کند.
  • فقدان مدیریت صحیح پروژه: نبود سیستم‌های مدیریتی مؤثر باعث طولانی‌تر شدن فرآیند اجرا می‌شود.
  • عدم اولویت‌بندی در تعریف پروژه‌ها: بسیاری از طرح‌ها فاقد بررسی دقیق و اولویت‌سنجی بوده و از ابتدا به نتیجه مشخصی نمی‌رسند.
  • چالش در تخصیص بودجه: محدودیت‌های مالی موجب توقف یا کندی اجرای بسیاری از پروژه‌ها شده است.

آیا تعریف پروژه‌های جدید توجیه‌پذیر است؟

در شرایطی که متوسط عمر پروژه‌های عمرانی کشور به ۱۷ سال رسیده و محدودیت‌های بودجه‌ای مشکلات دیگری به این چالش‌ها افزوده است، تعریف پروژه‌های جدید با ضرورت‌های واقعی توسعه کشور همخوانی ندارد. به نظر می‌رسد بسیاری از این پروژه‌ها در سبدی بزرگ و بدون بررسی اولویت‌ها قرار گرفته‌اند.

در چنین شرایطی، برخی کارشناسان راه‌حل را در تدوین یک فرآیند غربالگری مؤثر می‌دانند. این فرآیند باید پروژه‌های غیرضروری را حذف کرده و تمرکز را به طرح‌هایی معطوف کند که مستقیماً بر اقتصاد محلی، اشتغال‌زایی و عدالت فضایی مؤثر هستند.


راهکارهای خروج از بن‌بست عمرانی

برای حل این مشکلات و تسریع در روند تکمیل پروژه‌ها، به عزم ملی و برنامه‌ریزی اصولی نیاز است. راهکارهایی نظیر:

  1. مهندسی ارزش: بازنگری در نحوه اجرای پروژه‌ها با توجه به بودجه موجود.
  2. تقویت مشارکت بخش خصوصی: جذب سرمایه‌گذار خصوصی در اجرای طرح‌های عمرانی.
  3. توجه به اقتصاد محلی: اولویت‌دهی به پروژه‌هایی که توسعه ریشه‌ای در مناطق محروم را رقم می‌زنند.
  4. رفع گلوگاه‌ها: شناسایی و حل مشکلات سیستماتیک در اجرای طرح‌ها.
  5. شفاف‌سازی: ایجاد فرآیند نظارت و اولویت‌بندی پروژه‌ها به صورت کاملاً شفاف.

تعریف جدیدی برای پروژه‌های عمرانی

در شرایط فعلی، لازم است نگاه به اجرای پروژه‌ها تغییر کند. به جای تعریف طرح‌های جدید، تکمیل پروژه‌های موجود، اصلاح سیستم مدیریتی و استفاده از روش‌های نوین تأمین مالی باید در دستور کار قرار گیرد. تنها در این صورت می‌توان انتظار داشت طرح‌های عمرانی کشور از چرخه ناکارآمد کنونی خارج شوند و به جای طولانی شدن بی‌پایان، به نتایجی ملموس منجر شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *