افزایش تنهایی سالمندان؛ از تحولات فرهنگی تا چالش‌های مدیریت اجتماعی در ایران

افزایش تنهایی سالمندان؛ از تحولات فرهنگی تا چالش‌های مدیریت اجتماعی در ایران

بررسی‌های کارشناسانه نشان می‌دهد که بین ۱۲ تا ۱۵ درصد سالمندان ایرانی این روزها تنها زندگی می‌کنند. این آمار، علاوه‌بر اشاره به کاستی‌های نظام حمایتی و پایش رفاه اجتماعی، ریشه در تغییرات فرهنگی و اجتماعی و همچنین تحولات فردی جامعه ایران دارد. در کنار کمبودهای موجود، عمیق‌تر شدن انزوا و تنهایی سالمندان عمدتاً به تغییر فرهنگ ایرانی از محوریت جمع به فردگرایی بازمی‌گردد.

در حالی که بحث‌های مرتبط با سیاست‌های افزایش جمعیت و دغدغه‌های مربوط به آن همچنان مطرح است، مسئله زندگی انفرادی سالمندان نیز به‌عنوان عاملی که انگیزه‌های نسل جدید برای افزایش جمعیت را کم‌رنگ می‌کند، اهمیت یافته است. پدر و مادرهایی که روزگاری فرزندان زیادی داشتند، امروز برخی‌شان یا در تنهایی کامل روزگار می‌گذرانند یا در خانه سالمندان ساکن هستند، یا حتی دور از فرزندان با فاصله‌ زیاد زندگی می‌کنند. همین واقعیت‌ها نگاه نسل جدید را نسبت به پیوستن به موج افزایش جمعیت بی‌میل کرده است.

سالمندان در گذشته از جایگاه خاصی برخوردار بودند اما حالا با تغییر سبک زندگی و گذر از خانواده گسترده به خانواده‌های هسته‌ای، این نقش پررنگ کم‌رنگ شده است. سبک زندگی نوین و گرایش به استقلال فردی، نقش سنتی و محوری سالمندان در کانون خانواده‌ها را کاهش داده و باعث افزایش فاصله عاطفی و اجتماعی آن‌ها با سایر اعضای خانواده شده است. این تغییرات سبک زندگی و ساختار خانوادگی باعث شده است بسیاری از سالمندان بیش از پیش دچار انزوا شوند.

متأسفانه در سال‌های اخیر شاهد تضعیف منزلت و نقش سالمندان در خانواده‌ها و جامعه هستیم، پدیده‌ای که باید همزمان با هشدارها درباره پیر شدن جمعیت ایران مورد توجه قرار گیرد.

احمد دلبری، رئیس انجمن علمی سالمندان ایران و مشاور عالی سازمان بهزیستی، با تأیید تغییر موقعیت اجتماعی و فرهنگی سالمندان در سال‌های اخیر، معتقد است که این دگرگونی‌ها نتیجه شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تأثیرات فناوری است. به گفته دلبری، سالمندان در گذشته از ارکان اصلی خانواده به شمار می‌آمدند و نقش کلیدی در تصمیم‌گیری داشتند، اما تغییر ساختار خانواده به نوع هسته‌ای موجب شده تا این نقش تضعیف گردد.

این شرایط باعث شده سالمندان یا به ناچار به‌تنهایی زندگی کنند یا تا حدی از جمع خانواده و جامعه کنار گذاشته شوند. بسیاری از فرزندان تحت تأثیر مشغله‌های فردی یا فشارهای اقتصادی، وظیفه حمایت از والدین را کمتر می‌پذیرند. نفوذ تدریجی فرهنگ فردگرایانه، به مرور هویت جمعی و سنتی جامعه را کمرنگ ساخته و ارزش‌های فردی محبوبیت بیشتری یافته‌اند.

احترام به سالمندان برای سال‌ها یکی از ارزش‌های ریشه‌دار در فرهنگ ایرانی-اسلامی بود، اما امروزه، با رشد زندگی مدرن و اثرپذیری از فرهنگ غربی، این دیدگاه‌ها تحت تأثیر قرار گرفته است. این تغییرات نه تنها باعث افزایش حس تنهایی و کنار گذاشته شدن افراد سالمند شده، بلکه زمینه از دست رفتن دانش و تجربه‌های ارزشمند آن‌ها را نیز فراهم کرده که این مسئله می‌تواند تهدیدی عمده برای آینده فرهنگ جامعه باشد.

نگاهی اشتباه به سالمندی

امروزه زیاد درباره بحران جمعیت و سالمندی شنیده می‌شود، اما متخصصان معتقدند آنچه زمینه‌ساز مشکلات موجود است، نه خود سالمندی بلکه فقدان مدیریت صحیح و آماده‌سازی جامعه برای این دوره است.

در همین راستا، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی با انتقاد از این که اغلب به سالمندان به چشم هزینه و بار جمعیتی نگاه می‌شود، توضیح داد: بسیاری از سیاست‌گذاری‌ها تنها بر مسائل جسمی و درمانی سالمندان تمرکز دارد و جنبه‌های اجتماعی، روانی و معنوی این گروه مغفول مانده است. در حالی که کشورهایی نظیر ژاپن، سوئد، آلمان، کانادا و آمریکا زیرساخت‌های قوی برای ایجاد اجتماعات سالمندی، فضاهای چندنسلی و تعامل مؤثر اجتماعی دارند.

سیدحسن موسوی چلک نیز با اشاره به این موضوع بیان می‌کند که نگاه حاکمیتی به سالمندان، صرفاً معطوف به هزینه‌آور بودن و نقش آن‌ها در افزایش جمعیت است؛ درحالی‌که این گروه سنی در برگیرنده تجربه، مهارت، ارزش‌های فرهنگی و ظرفیت‌هایی هستند که می‌توانند منبعی مهم برای ارتقاء انسجام اجتماعی، انتقال تجربیات، فعالیت‌های داوطلبانه و حتی کارآفرینی باشند. با این حال، این توانمندی‌ها در سیاست‌های اجتماعی و رسانه‌ای ایران تا حد زیادی نادیده گرفته می‌شود.

موسوی چلک با تأکید بر اینکه، در واقعیت امر، سالمندی بحران نیست بلکه نتیجه ارتقای سطح سلامت جامعه است، می‌گوید: «اگر جامعه‌ای بدون تمهیدات فرهنگی، اجتماعی و رفاهی وارد دوره سالمندی شود، آن زمان بحران خود را نشان می‌دهد که ایران دقیقاً در این شرایط قرار گرفته است.»

در مجموع، تغییر ساختار فرهنگی جامعه ایرانی و عبور از خانواده‌های وسیع به سوی ساختارهای کوچک‌تر و منفک، موجب شده تا سالمندان بیشتر در معرض انزوا قرار گیرند. بنابراین، اگر قرار است بر لزوم افزایش جمعیت تأکید گردد، باید نخست شرایط بهتری برای زندگی سالمندان و نسل فعلی فراهم شود تا انگیزه لازم برای ورود به چنین تحولاتی شکل گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *